سه شنبه 96 دی 26 , ساعت 2:6 عصر
به نام خداوند بخشنده مهربان
روز عید بود
رزمنده ها به دیدار یکدیگر می رفتند
و روز عید را به یکدیگر تبریک می گفتند.
رفتم داخل یک سنگر دیدم که یک سفره هفت سین پهن کردن
و روی سفره چیدن: سنگ سرنیزه سیر سطل سنبه سطل و سنجد
برگی از دفترچه خاطرات شهید محمد مزینانیان
نوشته شده توسط موسی مزینانیان | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ