بن لادن، پس از پیروزی بر شوروی، به زادگاهش عربستان سعودی بازگشت.
در همان سال اول بازگشت وی (1989) در اثر هجوم کشور عراق به کویت، عربستان سعودی برای جلوگیری از زیاده خواهی های عراق و عقب راندنش از کویت، دست به دامان ایالات متحده شد.
این مسئله صدمه سختی به بن لادن زد؛ چراکه به گفته بن لادن برای وی سخت بود که باور کند آل سعود به ورود و گسترش نیروهای کافر غربی در سرزمین عربستان سعودی خوش آمد بگوید.
بن لادن با ارسال نامه های متعدد به حکام سعودی، از آنها خواست به جای پناه بردن به کفار و راه دادن آنها در کشور اسلامی، از نیروهای جهادی مسلمان برای مبارزه با تجاوز عراق استفاده کنند.
وی در 1990 با ارسال نامه ای به نایف بن عبدالعزیز، وزیر کشور وقت عربستان، به وی پیشنهاد داد تا برای آزادسازی کویت از دست عراق، به مجاهدان مسلمان و افغان العرب متوسل شود.
او ادعا می کرد که می تواند صدهزار نفر نیروی مسلح را در این زمینه جمع و سازماندهی کند. اما نه تنها حکام سعودی توجهی به این نامه ها نکردند؛ بلکه مضامین این نامه ها، بن لادن را در چشم آنها به فردی خطرناک و ضد نظام سعودی تبدیل کرد؛ به این معنا که ممکن است در آینده خطرات فراوانی را برای پادشاهی عربستان بیافریند.
از این رو حکومت سعودی با مصادره گذرنامه بن لادن، وی را ممنوع الخروج کرد و با فشار بر او تحرکاتش را زیر نظر قرار داد.
اما وی با کمک یکی از دوستانش که متصل به خاندان حاکم بود توانست به بهانه رسیدگی به برخی از کارهای به جا مانده در پاکستان، فقط برای سفر به این کشور اجازه خروج بگیرد و به آنجا سفر کند.
دیوبندیه در پاکستان
با استقلال پاکستان از هند در سال 1947 مسلمانان از هند به پاکستان مهاجرت کردند.
بیشتر مهاجران سنی مذهب و متعلق به مکتب دیوبندیه بودند.
برخی از مدارس مانند مدرسه دارالعلم در کلکته هند نیز به کورنگی پاکستان انتقال یافت.
در سال 1977 ژنرال ضیاءالحق با کودتا علیه ذوالفقار علی بوتو به قدرت رسید و پاکستان شاهد اوج روابط دولتش با عربستان سعودی بود.
ضیاءالحق در دوره ده ساله حکومت خود بیست و هفت بار از عربستان دیدن کرد و عربستان سعودی نیز فعالیت های تبلیغی مذهبی خود را در این دوره به بالاترین حد خود رساند و از مدارس علمیه و احزاب هوادار وهابیت نظیر مکتب دیوبندی حمایت مالی کرد.
ژنرال ضیاءالحق به تقلید از مدل عربستان سعودی به اسلامیزه کردن پاکستان همت گماشت و زمینه تأسیس هزاران مدرسه مذهبی را در کشورش فراهم کرد.
به طوری که در سال 1971 فقط 900 مدرسه علمیه در پاکستان وجود داشت، اما در پایان رژیم ضیاءالحق در سال 1988 آمار غیر رسمی مدرسه ها که عمدتا به دیوبندیان تعلق داشت بین هشت تا بیست و پنچ هزار مدرسه متغیر بود و در این مدرسه ها بیش از نیم میلیون طلبه تحصیل می کردند.
در حال حاضر حدود سی هزار مدرسه مذهبی در پاکستان به ثبت رسیده که حدود دوازده هزار مدرسه گرایش های افراط گرایانه دارند.
در دوره جهاد در افغانستان دروس جهادی و آموزش های نظامی و سلاح بخش وسیعی از دروس این مدارس را تشکیل می داد.
در سال های اخیر سیلی از پیکار جویان آسیای مرکزی برای تحصیل در شبکه عظیم مدارس دینی دیوبندی به پاکستان سرازیر شده اند...
بیانات مهم آیت الله مکارم شیرازی (دام ظله)
درس خارج فقه، چهارشنبه 94/10/23
دنیای ما در صنعت خیلی پیشرفته شده است. ولی در اخلاق و حقوق بشر از بدترین دوره هاست.
به عنوان مثال حکومت قبیلگی عربستان. قدرت در بین شاهزاده ها دست به دست می شود و هرکدام یکی از منابع را در اختیار گرفته است. چه ثروت هایی را در بانک
های خارج ذخیره کرده اند...
آزادی صفر!
حقوق بشر صفر!
به قول غربی ها از صادراتش تروریست است...!!
در این دنیا هیچکس با این شخص کاری ندارد. ولی سفارتخانه اش را افراد سرخود صدمه زده اند، سازمان ملل محکوم کرد...!
به خاطر حاکمیت دلارهای نفتی...%
آیا از عقب مانده ترین دوران بشر از نظر اخلاقی نیست..!؟
یک کیسه پول دستش است مرتب به همه می دهد و همه ساکتند.
از عقب مانده ترین دوران هاست از نظر انسانی و حقوق بشر...
و در چنین دورانی جز قوی بودن و متحد بودن راهی نیست. قوی باش متحد باش شجاع باش بایست تا نتوانند به تو زور بگویند. وگرنه امیدی به این سازمان های حقوق بشری نیست.
خوب است کسی راجع به وضع عربستان و رابطه دنیا با او کتابی بنویسد.
پس باید بیش از پیش متحد و قوی و بیدار باشیم و فریب مجامع و قوانین روی کاغذ را نخوریم...
لیست کل یادداشت های این وبلاگ